نابودی ۸۶ درصدی برندهای مشهور دنیا (فقط ۷۱ شرکت از ۲۰۰۰ شرکت باقیماندند)

سه مهارت کارآفرین قرن(استیو جابز)

خالق برند عینک ری بن ( لئوناردو دلوکیو)

شش راز خلق ثروت ایلان ماسک

گران ترین شکلات های جهان

فارست گامپ ( انگیزشی )

صفر تا صد ظهور کفش و پوشاک نایکی

بازاریابی عصبی (Neuro Marketing)

نجات کمپانی تاکسی اینترنتی اوبر از ورشکستگی

مـرسـدس بـنـز

مـحـرمـانـه ( انگیزشی )

تیم کانِر در کتاب خود به نام « ۹۱ خطای فروشندگان» می‌نویسد:

فروشندگان موفق، توانایی بالایی در نظم دادن به کار و زندگی‌شان دارند. ولی فروشندگان خطاکار با بی‌نظمی‌شان هم به خودشان و هم به شرکتی که در آن کار می‌کنند، لطمه می‌زنند.
تجربه من به عنوان یک فروشنده پرکار نشان می‌دهد که برای دور ماندن از خطای بی‌نظمی باید این ۹ اصل را در شغل فروشندگی رعایت کنیم:

۱ ) روزمان را با یک برنامه مشخص و مکتوب شروع کنیم.

۲ ) وظایف و برنامه‌هایمان را اولویت‌بندی کنیم و فقط روی موارد مهم تمرکز کنیم و بقیه موارد را یا به دیگران واگذار کنیم یا کنار بگذاریم.

۳ ) در هر لحظه از روز روی یک موضوع تمرکز کنیم و پس از به نتیجه رسیدن آن موضوع، سراغ موضوع بعدی برویم.

۴ ) فضای کاری، کامپیوتر، ایمیل و هر چیز دیگرمان را سازماندهی کنیم تا چیزی که می‌خواهیم را در سریع‌ترین زمان پیدا کنیم.

۵ ) یاد بگیریم به درخواست‌هایی که مزاحم کارمان هستند، نه بگوییم.

۶ ) عادت کنیم کارهای مهم را در همان لحظه انجام بدهیم و به آینده موکول نکنیم.

۷ ) تمرین کنیم قولی ندهیم که نمی‌توانیم آن را انجام بدهیم.

۸ ) وقت کار، کار کنیم و وقت تفریح، تفریح و این دو را با هم ترکیب نکنیم.

۹ ) چیزهایی که به آنها نیاز نداریم را از اطراف‌مان کنار بگذاریم و محیط کاری‌مان را شلوغ نکنیم.

چرا برخی ها شایستگی و دستاوردهای خود را باور نمی‌کنند؟ سندرم ایمپاستر(خود‌ کم بینی و خود فریبکار پنداری)

سندرم ایمپاستر یا خود ویرانگری ( impostor syndrome) یک پدیده رفتاری است که در آن آدمها نمی‌ توانند کامیابی‌های خودشان را بپذیرند.
کسی که دچار این سندرم است، دستاوردهای خودش را خوش‌ شانسی، زمان‌ بندی خوب یا فریب دادن دیگران می‌داند و پشتکار، کوشش و توانایی خودش را نمیپذیرد. و می پندارد که شایستگی کامیابی و موفقیت را ندارد و فریب‌کار است.
برخی از کسانی که دچار این سندرم بوده اند:
آلبرت اینشتین، مایا آنجلو، تام هنکس، مارگو رابی

ایدئولوژی‌ها، دین‌ها و عرفان‌ها با فروکاستن و رد و نفی خویشتن در آدم‌ها، در زمینه سازی این سندرم کارامد هستند.

کمی استراحت، بهره‌وری کارکنان را بالا می‌برد

– یک مقاله دانشگاهی جدید (Royal Society Publishing) می‌گوید خستگی ناشی از تصمیم‌گیری باعث می‌شود افراد به انتخاب گزینه پیش‌فرض گرایش داشته باشند، یا در واقع هر گزینه‌ای که به کمترین تلاش ذهنی نیاز دارد. به عبارت دیگر، وقتی خسته می‌شوید، ذهنتان تنبل می‌شود.

– این مطالعه مسوولانی را که درخواست‌های وام بانکی را بررسی می‌کردند زیر ذره‌بین قرار دادند. گزینه پیش‌فرض، رد درخواست وام بود. محققان دریافتند که نرخ تایید وام‌ها، بین ساعت‌های ۱۱ تا ۲ بعدازظهر و قبل از زمان ناهار، به‌شدت کاهش می‌یافت، بعد از ناهار و حوالی ساعت ۳ افزایش می‌یافت و دوباره در دو ساعت پایانی زمان کاری، کاهش می‌یافت. این الگو در موقعیت‌های دیگر هم دیده شد.

– در یک تحقیق مشخص شد قضات یک دادگاه قبل از ساعت ناهار، کمتر حکم به آزادی مشروط می‌دادند، اما به محض اینکه شکمشان پر می‌شد، گذشت بیشتری به خرج می‌دادند. یا در یک تحقیق دیگر، مشخص شد پزشکان وقتی ساعات شیفت طولانی دارند، بیشتر آنتی‌بیوتیک تجویز می‌کنند، آن هم در مواقعی که شاید چندان ضروری نباشد.

– در برخی حوزه‌های کاری، استراحت کردن، یک مساله حیاتی امنیتی محسوب می‌شود. مثلا در کشورهای اتحادیه اروپا، رانندگان کامیون باید بعد از هر ۴.۵ ساعت رانندگی، ۴۵ دقیقه استراحت کنند. فعالیت ذهنی می‌تواند به خستگی و فرسودگی فیزیکی نیز منجر شود. این موضوع را در مورد افرادی که یک روز کاری خود را در جلسات متعدد و پشت‌سر هم شرکت می‌کنند، می‌بینیم.

– استراحت‌های وسط کار، علاوه بر بهره‌وری کارکنان، خلاقیت آنها را هم افزایش می‌دهد. وقتی مغز سخت و مداوم کار می‌کند، دید تونلی پیدا می‌کند و فقط جلوی خود را می‌بیند.
ترک چند دقیقه‌ای محل کار و صرفا رفتن به یک کافی شاپ در همان حوالی، می‌تواند یک راه عملی خوب برای افزایش بهره‌وری کارکنان باشد تا آنها باتری‌های مغز خود را دوباره شارژ کنند.

– خیلی از افراد از سرگرمی‌هایی مثل پازل، جدول، یا بافتنی لذت می‌برند که می‌توانند مفید باشند، چون این فعالیت‌ها فقط بخشی از ذهن خودآگاه را درگیر می‌کنند و همچنان خستگی را دفع می‌کنند. 

– توصیه می‌شود مدیران، زمان‌های استراحت کارکنان خود را بیشتر کنند و خودشان هم تصمیم‌گیری‌های مهم را به ساعات مشخصی از روز موکول کنند.

۱ ) گوشیتو چک نکن!
بالافاصله بعد از بیدار شدن، نرو سمت گوشیت. این کار شما رو خیلی حواس‌پرت می‌کنه و خلاقیت رو هم ازتون می‌گیره.

۲ ) به خودت جایزه بده.
حتی اگه موفقیت کوچیکی هم داشتی، حتما به خودت جایزه بده.

۳ ) آدم‌های منفی، ممنوع!
آدم‌های منفی اطرافت هرچقدر کمتر باشند، زودتر و بهتر به هدف‌هات می‌رسی. پس همین الان با آدم‌های غرغرو و منفی، خداحافظی کن.

۴ ) برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزی!
هیچ موفقیتی بدون برنامه‌ریزی اتفاق نمیفته؛ اما بهترین نوع برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزی هفتگیه.

۵ ) خواب کافی
خوب و کافی بخواب تا وقتی که بیداری، موفق و پیروز باشی.
همیشه طوری برنامه‌ریزی کن که حتما شب‌ها، ۶ تا ۸ ساعت بخوابی.

🔴سه مزیت کلیدی عبارتند از:

۱ ) همدیگر را بهتر می‌شناسید و به واسطه رابطه شخصیتان، علاقه، همدلی و احترام بیشتری بینتان ایجاد می‌شود.

۲ ) هر دوی شما مشارکت و تعهد بیشتری در حمایت از یکدیگر دارید، به دلیل احترام و قدردانی متقابلی که بینتان وجود دارد.

۳ ) کار، جذاب‌تر، آرامش‌بخش و لذتبخش خواهد شد، چون به واسطه رابطه دوستی، شما می‌توانید خود واقعیتان باشید، که در شرایط عادی، معمولا نیستید.

🟢معایب کلیدی از این قرارند:

۱ ) اگر رابطه دوستی به مشکل بخورد، رابطه کاریتان به ناچار لطمه خواهد دید و این می‌تواند به ضرر طرفین تمام شود و کار کردن با کسی که به شما ضربه زده یا با شما اختلاف دارد، خیلی سخت است.

۲ )وقتی با کسی رابطه صمیمانه و خانوادگی برقرار می‌کنید، بسیاری از مسائل شخصی و رازهایتان را به او می‌گویید و وقتی این رابطه با مشکل مواجه می‌شود، راز شما دیگر پیش او «محفوظ» نیست.

۳ ) حتی اگر رابطه مستحکم و مستدام باشد، نزدیکی و صمیمیت با طرف مقابل می‌تواند روی قضاوت‌های شما درباره عملکردش تاثیر بگذارد. اگر رئیس هستید، ممکن است مرتکب رفتار تبعیض‌آمیز شوید و بین کارمندی که حالا دوستتان است با بقیه کارمندان فرق بگذارید و بیشتر هوای او را داشته باشید، حتی وقتی عملکردش چنگی به دل نمی‌زند.

۴ )دوستی نزدیک بین رئیس و کارمند می‌تواند توازن تیم کارکنان را بر هم بزند. اعضای یک تیم یا واحد که این دوستی نزدیک را تجربه نکرده‌اند، ممکن است احساس حسودی یا طردشدگی کنند یا حس کنند در حاشیه‌اند، کسی آنها را به بازی راه نمی‌دهد و قدرشان را نمی‌داند.

۵ ) و در نهایت اینکه، گاهی یکی از طرفین رابطه که تعادل روحی ندارد، ممکن است قطع رابطه برایش سخت تمام شود و تصمیم بگیرد و برای تنبیه «مقصر»، دست به هر کاری بزند. این به‌خصوص زمانی صحت دارد که کسی که «طرد» شده است.

🔵یک رابطه دوستی در خارج از محیط کار، فقط زمانی جواب می‌دهد که هر دو طرف:

۱ ) از نظر احساسی بالغ باشند.

۲ ) شفاف و صادق باشند.

۳ ) در شرایط سخت، قادر به کنترل احساسات و عواطفشان باشند.

۴ )دارای حد و مرزهای مشخص باشند و اگر نسبت به انجام کاری حس خوبی ندارند، بتوانند «نه» بگویند.

۵ )دینامیک‌های قدرت و بستر را بشناسند و برای مدیریت این دینامیک‌ها، جسارت کافی داشته باشند.

۶ ) برای رسیدن به منافع شخصیشان، از دیگران سوء استفاده نکنند یا دیگران را فریب ندهند.

✍️ الی سمیگرن
منبع: forbes

🔴کارآفرین بودن پر از زرق و برق است.
بزرگترین دروغ یا مفهوم غلطی که در کارآفرینی وجود دارد اینست که وقتی استارتاپ هستید، خودتان را مدیرعامل بنامید. این بیشتر بزرگ جلوه دادن خودتان است. خیلی از تازه کارها به دنبال این زرق و برق هستند بدون اینکه حاضر باشند برای آن کار کنند. کارآفرین بودن از یک شغل ۹ صبح تا ۵ عصر دشوارتر است. شما باید کارآفرین بودن را بخورید، بخوابید و رویاپردازی کنید. این حرفه برای افراد ضعیف نیست.

🟢تنها چیزی که نیاز دارید ایده ای خوب است.
داشتن یک ایده عالی قدم اول مهمی است، ولی کسب و کار شما به موفقیت نمی رسد مگر اینکه استراتژی هوشمندانه ای داشته باشید و تلاش پر شور و شوقی را پشت آن قرار دهید.

🔵کاری که عاشقش هستی را انجام بده پول خودش از راه می رسد.
بزرگترین چیزی که موجب کارآفرینان شکست خورده بسیاری شده، این تصور است که چون عاشق انجام دادن کاری هستید، پس حتماً کسب و کار موفقی خواهید داشت و پول خیلی زیادی به دست خواهید آورد. در حقیقت، اغلب اوقات عشق و علاقه یک نفر برای انجام کاری تبدیل به پاشنه آشیل او می شود چرا که به جای اداره کردن کسب وکار خود، فقط روی ارائه سرویسی که از آن لذت زیادی می برد تمرکز می کند و در نتیجه کسب و کار اطراف آن ها به زمین می خورد.

🟤رشد هر مشکلی را حل می کند.
کارآفرینان جدید گاهی اوقات فکر می کنند که حجم بیشتر تمام مشکلات را حل خواهد کرد. علیرغم اینکه مسلماً نقطه اوجی وجود دارد که می توانید انتظار رسیدن به سود را داشته باشید، مدل کسب و کار شما باید نسبت به هزینه فروش و بازگشت سرمایه واقع بین باشد. اگر با وجود فروختن ۱۰۰ هزار عدد از محصولی همچنان روی آن ضرر می کنید، به احتمال زیاد در صورت فروختن ۱ میلیون عدد از همان محصول پول خیلی بیشتری ضرر خواهید کرد. بزرگتر همیشه به معنای بهتر نیست.

🟠کارآفرینان افرادی تنها هستند.
کارآفرین بودن، گروه محور ترین و اجتماع محور ترین فعالیتی است که می توانید تصور کنید. این موضوع نیازمند حمایت، شبکه سازی، و ارتباطاتی از انواع مختلف است؛ ارتباط با دوستان، خانواده و همکاران. فکر کردن به کارآفرینی به عنوانی فعالیتی انفرادی محدودکننده ترین چشم اندازی است که می توانید داشته باشید، و بدون شک تضمینی از شکست خواهد بود.

🟡شما آزادی کامل دارید.
یکی از بزرگترین تصورات اشتباه در مورد کارآفرینی این است که به شما آزادی کامل می دهد. کاملا بر عکس، اداره کردن یک استارتاپ زندگی شما را به طور کامل در اختیار می گیرد. اگر اشتیاق کافی برای به موفقیت رساندن آن را نداشته باشید، در واقع شما را بیشتر تحت تسلط می گیرد تا اینکه آزادتان بگذارد.

🟣باید مشکلی را حل کنید.
داستان های موفقیت زیادی راجع به رفع نیازی پنهان وجود دارد؛ خلق چیزی که مردم دوست داشتند ولی تا زمانی که برایشان آن را نسازی، نمی دانستند به آن نیاز داشتند. شما هم حتماً این عبارت «راه حل هایی برای مشکلات» را شنیده اید، ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که رفع کردن یک مشکل شما را پولدار کند.

🔴مذاکره یکی از حیاتی‌ترین مهارت‌هایی است که در زندگی شخصی و حرفه‌ای به آن نیاز داریم. از خرید خانه تا مذاکره در محیط کار، همه ما به نحوی با مذاکره سر و کار داریم. در اینجا به بررسی شش مهارت اساسی که برای موفقیت در مذاکره لازم است، می‌پردازیم.

۱ ) ایجاد رابطه

اولین قدم در هر مذاکره‌ای، ایجاد یک رابطه انسانی با طرف مقابل است. وقتی بتوانید ارتباطی دوستانه و صمیمانه برقرار کنید، طرف مقابل کمتر شما را به عنوان دشمن می‌بیند و تمایل بیشتری به همکاری خواهد داشت.

۲ ) شنیدن فعال

یکی از مهم‌ترین اصول در مذاکره، شنیدن فعال است. یعنی به جای تسلط بر گفتگو، به دقت به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید و نشان دهید که به نظرات او اهمیت می‌دهید. این کار باعث می‌شود طرف مقابل احساس کند که شما به او احترام می‌گذارید و این باعث افزایش احتمال رسیدن به توافق می‌شود.

۳ ) آینه‌ کردن

یکی دیگر از روش‌های موثر در مذاکره، آینه‌کردن رفتارها و گفتارهای طرف مقابل است. این کار باعث می‌شود طرف مقابل احساس راحتی و اعتماد بیشتری نسبت به شما پیدا کند. به عنوان مثال، اگر او از یک اصطلاح خاص استفاده می‌کند، شما هم همان اصطلاح را به کار ببرید یا از زبان بدنی مشابه استفاده کنید.

۴ ) کنترل احساسات

در هنگام مذاکره، کنترل احساسات بسیار مهم است. اگر احساسات خود را نشان دهید، ممکن است نقاط ضعف شما برملا شود و این می‌تواند به ضرر شما تمام شود.

۵ ) توانایی ترک مذاکره

همیشه این نکته را در ذهن داشته باشید که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. باید به خوبی بدانید که حداقل پذیرش شما چیست و اگر طرف مقابل نتواند آن را تامین کند، آماده باشید که مذاکره را ترک کنید.

۶ ) خلاقیت

برای دستیابی به توافقی که برای هر دو طرف سودمند باشد، نیاز به خلاقیت دارید. سعی کنید خارج از چارچوب فکر کنید و راه‌حل‌های جدید و غیرمعمول ارائه دهید.

۷ ) تعیین هدف‌های واضح

داشتن هدف‌های مشخص در مذاکره بسیار مهم است. باید بدانید که چه می‌خواهید و چرا آن را می‌خواهید. این کار به شما کمک می‌کند تا در طول مذاکره تمرکز خود را حفظ کنید و از مسیر اصلی منحرف نشوید. همچنین اهداف خود را به صورت اولویت‌بندی شده در نظر بگیرید تا در صورت لزوم بتوانید از برخی اهداف کمتر مهم صرف نظر کنید.

۸ ) مدیریت زمان

مدیریت صحیح زمان می‌تواند به شما کمک کند تا به بهترین نتایج برسید. به عنوان مثال، قبل از شروع مذاکره، زمان محدودی برای هر بخش تعیین کنید یا اگر بحثی به نتیجه نمی‌رسد، بهتر است به موضوع دیگری بپردازید و بعداً به آن بازگردید.

۹ ) شناخت فرهنگ‌ها

شناخت و احترام به تفاوت‌های فرهنگی در مذاکره‌ها بسیار مهم است. هر فرهنگ دارای نکات و روش‌های خاص خود در مذاکره است که باید به آنها توجه شود.

۱۰ ) تحلیل قدرت

شناخت قدرت‌های موجود در مذاکره و استفاده صحیح از آنها می‌تواند به شما کمک کند تا به نتایج بهتری برسید. مثلا منابع قدرت خود را بشناسید و به تعادل قدرت توجه کنید. در صورت نیاز، سعی کنید از منابع قدرت خود به نفع خود استفاده کنید.

🔴سایمون سینک، استاد مشهور بازاریابی، در جدیدترین یادداشت خود برای مجلۀ Inc. می‌نویسد:


مدیران بازاریابی، مسئولیت حساس‌ترین واحد هر کسب و کاری را بر عهده دارند چون اگر بازاریابی شکست بخورد و نتواند به میزان کافی برای محصولات شرکت تقاضا ایجاد کند، بقیه واحدها عملا بیکار و بدون فایده می‌شوند.

🟢به همین دلیل، موفقیت مدیر بازاریابی یک شرکت یعنی موفقیت کل آن شرکت. برای این منظور، مدیران بازاریابی باید به این ۷ راز موفقیت توجه کنند:

۱ ) زمان‌تان را خالی کنید.

مدیران بازاریابی آماتور، مانند بسیاری دیگر از مدیران، تصور می‌کنند هر چقدر سرشان شلوغ باشد، در انجام وظایف‌شان موفق‌ترند. اما مدیران بازاریابی حرفه‌ای به خوبی می‌دانند که در روز باید ۲ تا ۳ ساعت از زمان‌شان را خالی کنند تا بتوانند درباره برنامه‌ها، استراتژی‌ها و کمپین‌های خلاقانه‌ فکر کنند.

۲ ) هیچ وقت یادگیری را متوقف نکنید.

مدیران بازاریابی آماتور، مانند خیلی از مدیران دیگر، تصور می‌کنند می‌توانند با «آزمون و خطا» مسیر موفقیت در بازار را پیدا کنند. اما مدیران بازاریابی حرفه‌ای به خوبی می‌دانند که هزینه «آزمون و خطا» در بازاریابی بسیار سنگین است و حتی به ورشکسته شدن شرکت‌شان منجر می‌شود. برای همین، به جای «آزمون و خطا» همواره در حال یادگیری و مطالعه هستند.

۳ ) هدف اصلی کسب و کار‌تان را مشخص کنید.

مدیران بازاریابی آماتور به شدت دنبال کارهای شعاری در شرکت‌شان هستند و مثلا تصور می‌کنند اگر یک شعار تبلیغاتی خوب طراحی کنند، وظیفه‌شان را به درستی انجام داده‌اند. اما مدیران بازاریابی حرفه‌ای به خوبی می‌دانند که باید هدف اصلی کسب و کارشان را مشخص کنند و با کمک آن به تمام واحدها و کارمندان شرکت انگیزه بدهند. فقط یادتان باشد، هدف اصلی کسب و کارتان، کسب درآمد نیست چون این عامل بعد از مدتی توانایی خود برای انگیزه‌بخشی به کارمندان شرکت را از دست می‌دهد.

۴ ) دنبال توسعه کسب و کارتان باشید.

مدیران بازاریابی آماتور به اشتباه تصور می‌کنند وظیفه اصلی‌شان افزایش فروش و سهم بازار شرکت است. ولی مدیران بازاریابی حرفه‌ای به درستی می‌دانند که وظیفه اصلی‌شان توسعه کسب و کار شرکت از طریق معرفی محصولات جدید و خلاقانه و ورود به بازارهای جدید است نه صرفا افزایش فروش محصولات کنونی به بازارهای کنونی.

۵ ) انگیزه اصلی مشتریان‌تان را پیدا کنید.

مدیران بازاریابی آماتور برای معرفی و تبلیغ محصولات شرکت‌شان روی ویژگی‌ها و منافع فنی محصول مثل کیفیت آن تمرکز می‌کنند. اما مدیران بازاریابی حرفه‌ای به خوبی می‌دانند که مشتریان برای خرید هر محصولی، یک سری انگیزه مشخص دارند. پس تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا آن انگیزه را پیدا و به محصولات شرکت متصل کنند.

۶ ) هم خوش‌بینی و هم بدبین باشید.

مدیران بازاریابی آماتور تصور می‌کنند برای موفقیت باید خوش‌بین باشند. اما مدیران بازاریابی حرفه‌ای به خوبی می‌دانند که برای موفق شدن هم باید خوش‌بین و هم بدبین باشند. این مدیران هنگام طراحی استراتژی‌ها، برنامه‌ها و کمپین‌های بازاریابی به شدت بدبین هستند و در نتیجه تلاش می‌کنند بهترین استراتژی‌ها، برنامه‌ها و کمپین‌ها را طراحی کنند. در مقابل، هنگام اجرای استراتژی‌ها، برنامه‌ها و کمپین‌ها به شدت خوش‌بین هستند و مطمئن‌اند که زحمات‌شان به نتیجه می‌رسد و در نتیجه دست از تلاش برنمی‌دارند.

۷ ) لازم نیست هر چیزی را بدانید.

زمانی که خود من موسسه مشاوره‌ خودم را راه‌اندازی کردم، تصور می‌کردم باید بازار و صنعتی که در آن حضور دارم را به طور کامل بشناسم و هیچ اطلاعات و اخباری را از دست ندهم. اما بعد از مدتی متوجه شدم که لازم نیست همه چیز را درباره بازاری که در آن هستم، بدانم و فقط کافی است این سه مورد را به خوبی بشناسم: – – روندهای بازار در آینده،

نیازهای جدید مشتریان و استراتژی‌های جدید و

آینده رقبا.

🔴طول ماهی قرمزها به صورت معمول کمتر از ۱۰ سانتیمتر است در حالیکه طول ماهی قرمزها در شرایط مناسب به بیش از ۴۵ سانتیمتر می رسد.


🟢پنج برابر بزرگتر؟!
تصور کنید در حالیکه در خیابان راه می روید با فردی ۹ متری مواجه شوید، چه قدر شوکه خواهید شد؟ چگونه ممکن است یک نفر قدش بیش از ۵ برابر قد یک انسان معمول باشد؟

🔵استن فیلپز از عاشقان ماهی است. وقتی وی اولین بار با این حقیقت مواجه شد با خود پرسید چگونه ممکن است اندازه یک ماهی را ۵ برابر اندازه نرمال کنیم؟

🟤هرچه استن بیشتر و بیشتر در مورد این مورد جستجو می کرد بیشتر و بیشتر به شباهت میان بزرگ کردن اندازه یک ماهی و توسعه کسب و کار پی می برد.

🟠این پرسش و علاقه استن در نهایت منجر به انتشار مجموعه کتاب ها و دیدگاه هایی شد که امروزه با عنوان استراتژی ماهی قرمز بنفش شناخته می شود.

🟡وی پنج راهکار پیشنهاد می دهد که بر اساس آن بتوانید همانند یک ماهی قرمز کسب و کار خود را توسعه دهد.

۱ ) اندازه تنگ:

تنگ بزرگتر می تواند ماهی بزرگتر را در خود بپروراند. به همین ترتیب هرچه بازار بزرگتری برای خود انتخاب کنید، می توانید رشد بیشتری داشته باشید.

۲ ) رقبا:

ماهی بیشتر در یک تنگ مساوی است با ماهی های کوچکتر. هرچه رقبا بیشتر باشند رشد و کسب و کار شما دشوارتر خواهد بود.

۳ ) کیفیت آب:

ماهی قرمز در آب کثیف رشد نمی کند. به همین ترتیب کسب و کارها نیز در اقتصاد غیرشفاف رشد نمی کنند.

۴ ) ۱۲۰ روز اول زندگی:

کیفیت نگهداشت از ماهی در ۱۲۰ روز اول زندگی تا حدود زیادی اندازه نهایی آن را مشخص می کند. روزهای اول شروع کسب و کار نیز تا حدود زیادی می تواند بر آینده شرکت تاثیر گذار باشد.

۵ )اصلاح ژنتیک:

ماهی های که اصلاح ژنی شده باشند پتانسیل بیشتری برای رشد دارند. اصلاح ژنتیک در کسب و کار به معنی خلق تمایز استراتژیک با رقبا می باشد.